نوری در اتاق زیر شیروانی

رووز مرگی های یک دختر

نوری در اتاق زیر شیروانی

رووز مرگی های یک دختر

اینم شرووع امتحانا!!!

بدون هیچ تلاشی...۳ تا از امتحانا گذشت... 

اولیش با یه دنیا استرس و نفس نفس زدن شرووع شد...  

فارسی بوود. 

 

 خیلی خووب نخونده بوودم. وقتی علاقه ای نباشه قطعا نمیشه درس خووند. وقتی رفتم سر کلاس یه دختره سر جام نشسته بوود. منم اصلا حال و حوصله نداشتم. رفتم بهش گفتم مطمئنی درست نشستی؟ بنده خدا هول کرد و گفت نه! گفتم فکر میکنم این جای من باشه. بلند شد و گفت بیا بریم چک کنیم! حالا جفتمونم ترم اولی! نمیدونیم کجا باید بریم ببینیم شماره صندلیا رو! گفتم بیا بریم سایت. رفتیم دیدیم سایت بسته ست! یه خانومه که دید هول کردیم گفت برید ساختمان فلان طبقه فلان اتاق فلانتر! یعنی یه دنیا فاصله با جایی که بوودیم. بدو بدو رفتیم و با کمال شرمندگی دیدم من اشتباه میکردم و صندلیه من پشت اون دختره ست! خیلی خجالت کشیدم. ولی خدایی دختره خیلی خووب برخورد کرد! وقتی رسیدم سر کلاس دیگه نفسم بالا نمیومد. حالم خیلی بد شده بوود! یه پسره هم پشتم نشسته بوود در به در دنبال یه لغت میگشت و با بقیه ور ور میکرد. کلا از اوون اوله ترم حالم ازش بهم میخورد. برگشتم و با داد گفتم معنیش میشه این! همشون خشکشون زد. بنده خدا لال شد! وسط امتحانم انقدر بچه ها ویز ویز کردنو تقلب کردن سر درد گرفتم برگه مو اولین نفر دادم اومدم بیروون! بعد از امتحانم چون سوالای فارسی هماهنگ نبود یه سریا میگفتن خووب بوود یه سریا میگفتن بد! درکل استاده ما کلی فحش نووشه جان کرد! 

 

دومین امتحانمم فیزیک بوود!  

اخه امتحان رو میندازن ۸ صبح؟ با هزار بدبختی خودمو رسووندم دانشگاه اخرم دیر رسیدم. برگه هارم داده بوودن. فقط میدونم وحشتناک بوود. بعد از امتحان هم اکثرا بچه ها مینالیدن. امان از اینایی که میگن خووب بوود. دلم میخواست له شون کنم! بعد از امتحانم با اکیپ دلقکمون رفتیم یه جا بخور بخور و خنده بازار تا یه کم حالمون جا اوومد!  

سومیشم زبان بوود! 

به به. هی سوالو میخوندیم میدیدیم بلد نیستیم الکی یه گزینه میزدیم! استاد اهل حال باشه همینه دیگه!!! (البته امیدوارم این ترم عوض نشده باشه!!!وگرنه بدبختیم!)  

فردا هم برنامه نویسی دارم. 

خیلی از بچه ها این درسو حذف کردن. وقتی منم میگفتم دلم میخواد امتحانشو ندم بچه ها میگفتن تو که بلدی!!! والا نمیدونم من بلدم یعنی چی!!! در هر صوورت خیلی میترسم. امیدوارم این بکی به خیر بگذره!  

نظرات 2 + ارسال نظر
ندای فطرت جمعه 1 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 07:04 ب.ظ http://aqaed.mihanblog.com/

با سلام خدمت شما دوست بزرگوار :
با مطلب جدید در مورد " دلایل عقلی بر وجوب نصب امام بر خداوند متعال" در خدمت تان هستیم .
نمونه از متن چنین است : « از نظر قرآن، رهبرى وامامت امت، اصالتاً باید به دست معصوم و دور از هر گونه کژى باشد. این نکته به تعابیر مختلفى در کتاب الهى بیان شده است؛ از جمله هنگامى که ابراهیم‏علیه السلام به امامت رسید و خداوند به او فرمود :

« إِنِّى جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً » ابراهیم‏علیه السلام آن منصب الهى را براى فرزندانش درخواست کرد؛ ولى در «قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِى» پاسخ آمد: « لایَنالُ عَهْدِى الظَّالِمِینَ » یعنی عهد من به ستمکاران نمى‏رسد . »
شما به خواندن ادامه متن دعوت می کنم
موفق و موید باشید .



شما؟!!!

elahe شنبه 2 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 08:23 ب.ظ http://www.elahe-pasha.blogfa.com/

azizam shoma ham mesle man terme avali?? kodom uni miriiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiii??

اره عزیزم!
شما خودت کجا میری؟!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد